به کوهستان می نگرم ، درونم سرشار از نیرو می شود کوهها سر فرود می آورند ، و می گویند : باز ما را درخواهی نورد . ارد بزرگ
کاش میشد در کوهستان بمانم
به کوهستانی زیبا و روح افزا
رسیده ام
آرامشی دلپذیر حکمفرماست
از پنجره به بیرون مینگرم
پرواز دسته جمعی پرندگان مهاجر،
آسمان نیلگون و کوههای سراسر سبز
که با نور نقره فام آفتاب
مزین شده
چشمانم را نوازش میدهد
آهنگ دلپذیر زنگوله ی گاو ها
موسیقی دلنشینی را مینوازد.
در اینجا از آدمیانی که
کلامشان و لبخندشان
دروغین است خبری نیست
آدم های ریا کار و پنهانکار
آدمهایی که به فرمان خود نمی زیند
و در زندان قید وبند اسیرند
آدم های تهی از عواطف انسانی
که همچون عروسکهای متحرک به هر سو روانند
و نقشه ی ویرانی تو را در سر میرورانند
آدمهاییکه از ترس چشم زخم تو را از خود میرانند
اینجا کسی بیکار نیست
کسی در غم نان وآب نیست
از تبعیض نژادی ، مذهبی خبری نیست
از فقر ونابرابری اثری نیست
از جنگ و خشونت هم خبری نیست
کاش میشد در کوهستان بمانم
شکوهه عمرانی
ژنو / سوییس
http://jadooyesokhan.wordpress.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر